دست بایدن به خون مردم فلسطین آلوده است / جنگ غزه چه تاثیری بر انتخابات آتی آمریکا خواهد داشت؟
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۵۵۳۹
به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، جو بایدن ازابتدای آغاز جنگ غزه حمایت تمام عیاری از رژیم صهیونیستی انجام داد و علاوه بر ارسال تسلیحات نظامی، از تمام ظرفیت سیاسی خود برای تداوم این جنگ و کشتار مردم غزه استفاده کرد که نمونه بارز آن را در چند بار وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل برای توقف جنگ میتوان مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل این تحلیل بدین شرح است:
جنگ اسرائیل در غزه به یکی از بزرگترین منفیترین مسائل سیاسی دوران ریاست جمهوری جو بایدن تبدیل شده است. بخشی از پیامدهای سیاسی حمله 7 اکتبر حماس اجتنابناپذیر بود. این حمله مانند اکثر رویدادهای ناخوشایند در جهان، صرف نظر از اینکه آیا رئیس جمهور ایالات متحده میتوانسته کاری برای جلوگیری از این رویداد انجام دهد یا خیر، به عنوان یک نقطه سیاه بر عملکرد هر رئیس جمهوری که در آن زمان در کاخ سفید حضور داشت، تلقی میشود. علاوه بر این، حمله 7 اکتبر راهبرد سیاست خارجی دولت بایدن را برهم زد، که فرض میکرد درگیری اسرائیل و فلسطین تا حد زیادی به فراموشی سپرده شده و به دولت اجازه میدهد توجه بیشتری را بر سایر بخشهای جهان متمرکز کند.
اما بسیاری از پیامدهای خود ساخته به دلیل استقبال فوری و بدون قید و شرط بایدن از دولت بنیامین نتانیاهو به وجود آمده است؛ بایدن از زمانی که دولت اسرائیل شروع به تحمیل مرگ، ویرانی و سایر رنجهای تاسفبار بر ساکنان نوار غزه کرد، برای نتانیاهو آغوش خود را باز کرد و هرگز از آن عقبنشینی نکرد. اکنون دست بایدن به یکی از بزرگترین فجایع بشردوستانه و انسانی در نیم قرن گذشته آلوده شده است. استراتژی «آغوش خرس» او در تلاش برای مهار دولت نتانیاهو با نزدیک ماندن به او تا حد زیادی شکست خورده است. بایدن اکنون بسیاری از پایگاههای خود در حزب دموکرات که برای پیروزی مجدد در انتخابات آنها نیاز دارد را از دست داده است.
مهمترین پیامدهای این رویدادها ضربه به منافع ایالات متحده است که با افزایش خشم و کینه علیه ایالات متحده به طرز دردناکی آشکار شده است. واشنگتن به طور فزایندهای در دیپلماسی بینالمللی منزوی شده و حمایت سایر کشورها از اهداف ایالات متحده را از دست داده است. در عرصه داخلی نیز وضعیت مشابهی علیه بایدن وجود دارد. انگیزههای مردی که بایدن او را آغوش گرفت، ارتباط زیادی با این موضوع دارد.
خود بنیامین نتانیاهو در مشکلات سیاسی داخلی فراوان غرق شده است. حمله حماس اعتبار نخست وزیر را که از مدتها پیش به عنوان «آقای امنیت» اسرائیل شناخته میشد را در هم شکست. پس از حمله [7 اکتبر] این شکست بلافاصله در نظرسنجیها منعکس شد که نشان دهنده کاهش حمایت اسرائیلیها از نتانیاهو و حزب لیکود بود.
نتانیاهو برای معکوس کردن این وضعیت و نجات جایگاه سیاسی خود، انگیزه قوی برای ادامه حمله ویرانگر اسرائیل به غزه و نادیده گرفتن درخواستهای آمریکا در مورد خویشتنداری در عملیات نظامی یا نیاز به یک راه حل سیاسی برای تعیین سرنوشت فلسطینی ها دارد. در کوتاه مدت، این حمله به عطش فزاینده اسرائیل برای انتقام از فلسطینیها پاسخ میدهد. حتی اگر نتانیاهو هرگز نتواند اعتبار «آقای امنیت» را برای خود بازگرداند، اما میتواند خود را به عنوان یک رهبر که از طریق زور اسلحه و همچنین دیپلماسی گستاخانه با هر گونه تشکیل یک کشور فلسطینی مخالف است، معرفی کند.
اصطکاک با دولت بایدن نه تنها برای نتانیاهو منفی نیست و بلکه یک امتیاز مثبت برای او محسوب میشود. این اصطکاک نشان دهنده عزم نخست وزیر برای ایستادگی در برابر هرگونه فشار ایالات متحده برای اجازه تشکیل کشور فلسطینی به رای دهندگان اسرائیلی است. علاوه بر این، جریان نفوذ در روابط آمریکا و اسرائیل همچنان در همان جهتی حرکت میکند که معمولا در گذشته حرکت میکرد. کمکهای نظامی ایالات متحده همچنان در راه [اسرائیل] است و پویاییهای درون سیاست آمریکا که همواره کمکها را در جریان نگه داشته، بایدن را از شرط گذاشتن برای حمایت باز میدارد.
سپس اتهامات فساد علیه نتانیاهو وجود دارد که دادگاه اخیرا پس از یک وقفه چند هفتهای به دلیل حمله حماس و جنگ از سر گرفته شده است. این مشکل حقوقی شخصی انگیزه بیشتری برای نتانیاهو فراهم می کند تا به سیاستهای تندرو که مستلزم جنگی است که از همه چیز منحرف میشود، ادامه دهد. سیاستهای مذکور همچنین به جلب رضایت افراطیترین عناصر در ائتلاف راستگرای او کمک میکنند؛ در نتیجه موجب حفظ آن ائتلاف میشود و روزی را که ممکن است مجبور شود با عواقب حقوقی کامل رفتار خود مواجه شود را به تعویق میاندازد.
در مورد تأثیرات این سیاست ها بر سیاست داخلی آمریکا و چگونگی تضعیف موقعیت سیاسی بایدن، این یک امتیاز برای نتانیاهو است. مطمئنا نتانیاهو از اینکه دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا بایدن را شکست دهد خوشحال خواهد شد. با وجود اینکه بایدن تا چه اندازه برای نشان دادن حمایت از اسرائیل خم شده، این خمیدگی همچنان با جریان هدایایی که اسرائیل از ترامپ دریافت کرده از جمله انتقال سفارت ایالات متحده به شهر مورد مناقشه بیت المقدس، به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان اشغالی و پیشبرد یک «طرح صلح» که فلسطینیها را به جای داشتن کشور خود، به وضعیت زیردست دائمی تبدیل میکند، مطابقت ندارد. ائتلاف سیاسی گذشته بین ترامپ و نتانیاهو تا حدی گسترده بود که در تبلیغات کمپین انتخاباتی هر یک از افراد به نمایش گذاشته شده است.
این مشارکت منعکس کننده بخشی از یک روند بلندمدت است که توسط نظرسنجیها مستند شده و در نگرش آمریکاییها نسبت به اسرائیل که به طور فزایندهای در امتداد خطوط حزبی شکسته میشود. اگرچه جو بایدن دموکرات نحوه بقای احترام دو حزبی قدیمی به اسرائیل را به تصویر میکشد، اما این حزب جمهوری خواه است که به چیزی تبدیل شده که «آرون دیوید میلر» -مذاکره کننده سابق صلح ایالات متحده- به درستی آن را حزب «اسرائیل» مینامد. اتحاد بزرگتر بین ایالات متحده و اسرائیل کمتر از اتحاد حزب جمهوری خواه و راست اسرائیل است که شامل دولت اسرائیل میشود.
به نظر می رسد در میان این شرایط جو بایدن بسیار مستعد تنبیه سیاسی است. نتانیاهو سابقه طولانی در شرمساری و تضعیف بایدن دارد. تنها چند ساعت پس از اینکه بایدن به عنوان معاون رئیس جمهور از اسرائیل در سال 2010 بازدید کرد و حمایت بیقید و شرط ایالات متحده از امنیت اسرائیل را اعلام کرد، دولت قبلی به رهبری نتانیاهو ساخت بیشتر شهرکهای یهودی در بیتالمقدس شرقی را اعلام کرد. پس از اینکه بایدن در سال 2021 رئیس جمهور شد، نتانیاهو به دروغ بر اساس یک کلیپ ویدیویی برش خورده گمراه کننده پیشنهاد کرد که بایدن در دیدار با نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل در آن زمان، به خواب رفته است.
جو بایدن از بسیاری جهات نمونه یک سیاستمدار قدیمی آمریکایی است. از این نظر، او تقریبا چاره ای نداشت که به یک موقعیت پیشفرض سنتی دور از مشکل برای قطبهای آمریکا متوسل شود؛ یعنی حداقل به اندازه هر مخالف سیاسی به اسرائیل ابراز عشق می کند. با توجه به شرایط وحشتناک غزه، این پیش فرض اکنون برای بایدن کارساز نیست. اگر او در انتخابات سال آینده شکست بخورد، دلایل زیادی وجود خواهد داشت، اما یکی از آنها در آغوش گرفتن او از یک سیاستمدار خارجی است که علاقه ای به منافع ایالات متحده و چشم اندازهای سیاسی بایدن ندارد.
انتهای پیام/
مجید فرخی کد خبر: 1213242 برچسبها آمریکا غزه جوبایدنمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: آمریکا غزه جوبایدن برای نتانیاهو ایالات متحده رئیس جمهور جو بایدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۵۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنگ جهانی نفت؛ بایدن در تنگنای تحریمها، قیمتها و انتخابات
تدابیر تحریمی جدید مجلس آمریکا علیه ایران، ونزوئلا و روسیه میتواند با افزایش قیمت نفت خام، به شانس پیروزی مجدد بایدن در انتخابات امسال آسیب بزند.
به گزارش اکوایران، دولت بایدن از به کار گرفتن تحریمهای نفتی برای تسلیمکردن کشورهای متخاصم بیزار بوده و از بالارفتن قیمت نفت در سال انتخاباتی آمریکا هراس دارد. اما ممکن است جو بایدن مجبور به این کار شود؛ چرا که قانونگذاران کنگره دور تحریمهای جدیدی را علیه کشورهایی مانند ایران اعمال کردهاند که میتواند بخش بزرگی از نفت موجود در بازارهای جهانی را خارج ساخته و تعادل را به هم بزند.
به نوشته کیث جانسون برای وبگاه فارن پالیسی، سؤال این است که آیا تحریمهای جدید بر تولیدکنندگان بزرگ نفت، منجر به افزایش قیمت نفت در اواخر سال جاری میشود یا اینکه جریان نفت از قاره آمریکا به واشنگتن این امکان را میدهد که قیمت نفت و رفتار کشورهای متخاصم را کنترل کند؟
وسواس کنگره به تحریم ایرانآخرین تلاشهای کنگره شامل لایحه تحریمی جدیدی بود که صادرات نفت ایران (و خریداران چینی آنها) را به عنوان بخشی از یک برنامه جامع هدف قرار میداد. این لایحه بخشی از بستهای بزرگتر است که شامل کمکهای دفاعی به اوکراین، اسرائیل و آسیا-اقیانوسیه نیز میشود. در صورت تصویب، تأیید رئیسجمهور و اجرای کامل، این تحریمها میتوانند بیش از ۷۰۰ هزار بشکه در روز نفت ایران را از بازار حذف کند که تقریباً نیمی از صادرات فعلی ایران را تشکیل میدهد.
اما این همه ماجرا نیست. لایحه تحریمها تنها چند روز پس از آن ارائه شد که دولت بایدن، تحت فشار دوحزبی کنگره، به دلیل نقض مکرر وعدههای کاراکاس در مورد برگزاری انتخابات آزاد، امتیاز لغو تحریمها علیه ونزوئلا را پس گرفت. این موضوع میتواند در آینده برای نفت خام سنگین که پالایشگاههای نفتی ساحل خلیج آمریکا به آن علاقهمند هستند، به مشکل تبدیل شود. در همین حال، برخلاف میل واشنگتن، کییف به استفاده از پهپادهای دوربرد برای هدف قرار دادن زیرساختهای ضعیف صنعت نفت روسیه و آسیبزدن به توانایی صادرات محصولات نفتی این کشور ادامه میدهد.
مهار ناموفق اوپکدر مجموع، این اقدامات جدید بازار نفت که در حال حاضر با کمبود مواجه بوده را بیش از پیش تحت فشار قرار میدهد. شاخص نفت خام در لندن همچنان در حدود ۸۶ دلار در هر بشکه باقی مانده و اوپک و شرکای آن اعلام کردهاند که به طور داوطلبانه تا ژوئن برای حفظ قیمتها، تولید نفت خود را محدود نگه میدارند و همچنین تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه نیز بازارهای نفت را نگران نگه داشته است.
روری جانستون، بنیانگذار شرکت مشاوره تحقیقات بازار نفت «کامودیتی کانتکست» گفت: «اوپک مقدار زیادی نفت را نگه داشته و ما در ابتدای امسال با رشد تقاضای قوی مواجه بودیم». او ادامه داد: «میزان افزایش تقاضا در سال جاری یا تسریع رشد نفت شِیل ایالات متحده دو عاملی هستند که تعادل بازارهای نفت را تعیین خواهند کرد».
از نظر عرضه جهانی نفت، در حالی که اوپک و شرکای آن همچنان به کاهش تولید خود (به جز برای عراق و ایران) ادامه میدهند، ایالات متحده، کانادا، برزیل وگویان در حال جبران این کمبود هستند.
ایالات متحده با تولید بیش از ۱۳.۱ میلیون بشکه در روز، دوباره به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شده، اما بعید است در سال جاری، شاهد رشد قابل توجهی در این زمینه باشد. کانادا میتواند در سال جاری نیم میلیون بشکه در روز به تولید جدید خود اضافه کند که آخرین تلاش برای بهرهبرداری از شنهای نفتی جنجالی آن خواهد بود. گویان به عنوان بازیگری غیرمنتظره در قاره آمریکا، حدود ۲۵۰ هزار بشکه در روز به تولید خود نسبت به سال گذشته افزوده است. همه اینها با هم برای جبران هرگونه کاهش تولید از سوی اوپک کافی خواهد بود، مگر اینکه تقاضای جهانی برای نفت بسیار بیشتر از حد انتظار باشد.
در گذشته، اغلب میشد روی عربستان سعودی، به عنوان بزرگترین تولیدکننده اوپک برای بازکردن افزایش تولید و صادرات به منظور حفظ قیمتها در محدوده معقول حساب کرد و به طور تئوری میتوان انتظار داشت که در صورت لزوم، برای ضربهزدن به ایران این کار را انجام دهد. مشکل اینجاست که هدفگذاری عربستان سعودی و اوپک تغییر کرده است.
آنها قبلاً بر حفظ قیمت نفت در محدوده ۶۰ تا ۷۵ دلار در هر بشکه تمرکز داشتند. با این حال، جانستون میگوید: «در حال حاضر، آنها کف و سقف بسیار بالاتری دارند». او افزود که قیمت نفت باید به نزدیکی یا بالاتر از ۱۰۰ دلار در هر بشکه برسد تا تأمینکننده اصلی بازار جهانی نفت، رویکرد خود را به طور کلی تغییر دهد.
به همین دلیل است که هرگونه نفتی که به دلیل تحریمهای جدید از بازار خارج گردد، میتواند برای عرضه و تقاضای جهانی، قیمت نفت و از نظر سیاسی برای دولت بایدن، به مشکلی تبدیل شود.
چالش تحریمهای جدیدبا وجود افزایش صادرات نفت ایران به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۱۸، چند دلیل وجود دارد که نشان میدهد قوانین جدید علیه این صادرات، دولت بایدن را فلج نخواهد کرد.
اول، به گفته بن کاهیل، کارشناس انرژی در مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی، تحریمها تا اکتبر اجرایی نمیشوند. دوم، آنها آمریکا را ملزم میکنند تا بخش بسیار پیچیدهای از بازار صادرات نفت را هدف قرار دهد؛ یعنی پالایشگاههای مستقل چین که ارتباط کمی با مؤسسات مالی آمریکا دارند. این مؤسسات همانهایی هستند که معمولاً ابزار اصلی اعمال تحریمهایند.
کاهیل خاطرنشان کرد: «متوقفساختن تجارت نفت ایران کار سختی است. این تجارت با پالایشگاههای کوچک چینی (معروف به «قوری») انجام میشود که اصلاً با سیستم مالی آمریکا در ارتباط نیستند. اگر میخواهید با این پالایشگاهها مقابله کنید، باید با دولت چین تعامل برقرار داشته و من فکر نمیکنم بحث واردات نفت ایران مهمترین مسئله در روابط دوجانبه پکن-واشنگتن باشد».
دلیل اینکه دولت بایدن نسبت به اعمال تحریمهای جهانی بر صادرات نفت چه ایران، چه ونزوئلا و چه روسیه محتاط بوده، قابل درک است. در شرایطی که اقتصاد آمریکا رونق دارد، تورم همچنان بالاست و قیمت بنزین هم بیشتر از همه به چشم میآید. مشاور اقتصادی بایدن در هفته گذشته قول داد که هر کاری برای پایین نگه داشتن قیمت بنزین در طول تابستان انجام دهد و حتی به آزادسازی احتمالی ذخایر استراتژیک نفت آمریکا اشاره کرد.
کاهیل گفت: «هزینههای انرژی برای این دولت، از ابتدا، یک دغدغه جدی بوده است. بنابراین، آنها در اعمال شدید تحریمهایی که میتواند بازار جهانی نفت را بر هم بزند، انگار روی لبه تیغ راه میروند».
سلاح مخفی آمریکاشاید برای کنگره فعلی بیش از کاخ سفید، تحریمهای نفتی همچنان آوازی خوش برای گوش مقامات است. طی یک دهه گذشته، ایالات متحده به لطف انفجار تولید نفت شیل، به تولیدکنندهای بزرگ، سپس صادرکننده و در نهایت به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل شد.
در طول این مسیر، از نفوذ تازه به دست آمده خود برای اعمال تحریم بر کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا و روسیه استفاده کرد، با این اطمینان که چاههای فورانکننده نفت آمریکا، هر کمبودی را از سوی تحریمشدگان جبران کند. قانونگذاران فکر میکنند اگر آمریکا یک سلاح نفتی دارد، پس چرا از آن استفاده نکند؟
کاهیل گفت: «این واقعیت که ایالات متحده در دهه گذشته چنین منبعی برای رشد تولید بوده است، به آن امکان داده تا بر تعداد بیشتری از کشورها تحریم اعمال کند. و واشنگتن عاشق تحریمهای انرژی شده است. وقتی میخواهید فشار وارد کنید، این همیشه راهحل سادهای است؛ هرچند همیشه هم مؤثر نیست».
از دیدگاه کاخ سفید بایدن، صرف اینکه آمریکا بزرگترین بازیگر عرصه نفت است، به این معنا نیست که درست چند ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، میتواند از پویایی بازار جهانی نفت که بر قیمتها در همهجا، حتی در شهرهای کوچک آمریکا تأثیر میگذارد، چشمپوشی کند.
کاهیل گفت: «نفت شیل به آمریکا آزادی عمل برای اعمال تحریم بر کشورهای بیشتری میدهد، اما این مجوزی بیقیدوشرط نیست».